بلاگ
شهرهای فراموش شده تاریخ
شهرهای تاریخی که به دست فراموشی سپرده شده اند
متاسفانه عواملی همچون جنگ، قحطی و طغیان آب دریاها، در طی قرون متمادی دیگر شکوهی از این شهرهای شگفت انگیز برجای نگذاشت و تنها خاطره و ویرانه هایی را برای آیندگان و جستجوگران امروز قرار داد. ویرانه هایی که حتی وجود چنین تمدن هایی را در عصر باستان به شک و تردید بدل کرده اند.
شهر تروا
شهر تروا به انگلیسی Troy، قبلاً شهری افسانه ای شناخته می شد. اما بعد از کشف خرابه های آن در سال 1870، در تپه حصارلیغ آناتولی واقع در شمال شرقی ترکیه، جنوب غربی داردانل و در نزدیکی ساحل دریا، واقعیت آن اثبات شد.
به این ترتیب تروا شهری است که هم ریشه در واقعیت دارد و هم افسانه های زیادی حول آن شکل گرفته. این شهر در ایلیاد یکی از کتاب های شعر متعلق به هومر، توصیف شده است.
تروا در 3000 پیش از میلاد مسیح پایه گذاری شد و تا 500 بعد از میلاد نه بار تخریب و دوباره بازسازی شد. به این ترتیب این شهر به مدت 3500 سال به شکل پیوسته ساكنانی داشته است. اولین تروا كه در سال 3000 پیش از میلاد سنگ بنای آن گذاشته شد، در 2500 پیش از میلاد تخریب شد و تروای دوم به جایش ساخته شد.
این تروا هم بر اثر آتش سوزی ای که حوالی 2300 پیش از میلاد رخ داد از بین رفت. سپس تروای سوم، چهارم و پنجم یکی بعد از دیگری و به جای یکدیگر ساخته شدند. شواهد حاكی از این است كه در این شهرها فعالیت زیاد و قابل توجهی صورت نمی گرفته. اما تروای ششم كه بین 1275-1800 پیش از میلاد ساخته شد امروزه بسیار مورد توجه است و دیوارهای به جامانده از این شهر وضعیت خوبی دارد.
به دنبال تروای ششم، تروای هفتم متولد شد. تروای هفتم جایی بود كه جنگ مشهور تروجان در 1200 پیش از میلاد در آن رخ داد كه اولین جنگ بین شرق و غرب شناخته می شود. تروجان به فرهنگ و مردم تروا اشاره دارد.
براساس افسانه ای یونانی، پایه گذار شهر تروا، ایلوس پسر تروس است و نام تروا از نام تروس مشتق شده است. پسر و جانشین ایلوس، لائومدون بود. در زمان او هركول شهر را تسخیر كرد و لائومدون به دست هرکول كشته شد. در طول پادشاهی پسر لائومدون، یعنی پریم بود كه جنگ تروجان رخ داد. نتیجه این جنگ تسخیر و ویرانی شهر بود.
در طول این جنگ مردم زیادی از مكان های مختلف آناتولی به كمك تروا آمدند اما به خاطر حقه اسب چوبی، شهر سقوط كرد و تروا ویران و سوزانده شد. تروجان هایی كه از مهلكه گریخته بودند، دوباره شهرشان را ساختند و به زندگی در آن ادامه دادند. تروای هشتم میراث دوره هلنی را حفظ كرد. اما تروای دهم تروای دوره رومی شد. این شهر در طول پادشاهی امپراتور آگوستوس پایه گذاری شد و به نظر می رسد كه تا قرن چهارم میلادی شهر بسیار مهمی بوده است.
تمدن بابل
باغ های معلق بابل از معروف ترین و شناخته شده ترین نشانه های این امپراتوری عظیم دنیای باستان به شمار می رود. هرودوت، مورخ مشهور یونان باستان، اگرچه درطول عمر خود موفق به دیدن این باغ ها نشد، اما شکوه و زیابیی آن را در نوشته های خود بیان داشت. دیوارهای آجر خشتی این شهر به همراه ویرانه هایی از کاخ شمالی آن در قرن نوزدهم میلادی کشف شد. در حال حاضر بخش های بزرگی از دروازه ستاره بابل در موزه پرگامون برلین در معرض دید عموم قرار دارد.
به گفتهی مورخان یونانی باغهای شگفتانگیز و زیبای بابل به دستور شاه نبوچادنزار دوم (بختالنصر دوم) در حدود شش صد سال قبل از میلاد مسیح ساخته شد است. بر طبق روایات متعدد علت احداث این باغ هدیه و پیشکشی نبوچادنزار به همسر خود آمیتیس، دختر پادشاه مادها بود. آن دو برای اتحاد و دوستی بین ملت هایشان تن به این ازدواج داده بودند. ملکه که در سرزمین مادری خود به کوهستان سرسبز و پوشیده از گل و گیاه عادت کرده بود با آمدن به بابل و دیدن دشتهای آفتاب سوخته و خشک آنجا دلگیر و افسرده شد. شاه نبوچادنزار دوم نیز برای شاد کردن همسرش به زیردستانش دستور داد تا کوهی مصنوعی به همراه پشت بامهای سرسبز و پر از درخت احداث کنند.
با این وجود تعداد بیشماری از تاریخ دانان و مورخان عصر جدید درباره وجود این باغها دچار تردید شدهاند و دلیل موجه خود را موجود نبودن هیچ گونه لوح و نشانی از دوران سومریها درباره باغهای معلق بابل میدانند. البته شرح حالهایی از قصرها و شهرهای عصر شاه نبوچادنزار دوم وجود دارد ولی بسیار جای شگفتی است که فقط تاریخ نویسان یونانی از وجود این باغهای زیبا و سرسبز بگویند و خود باستان شناسان محلی به هیچ عنوان خبری از این باغها ندهند.
تاریخ دانان عصر حاضر علت زبانزد شدن باغهای معلق بابل را به این صورت شرح میدهند که سربازان اسکندر مقدونی هنگامی که از بابل به سوی کشور خود یعنی یونان بازگشتند، برای هموطنان خود از باغها و بامهای سرسبز و همینطور سنگ فرشهای تمیز و مرتب بابل سخن گفتند. شاعران یونانی نیز توصیفاتی را از باغهای معلق بابل و از زبان این سربازان برای عصر ما به عنوان یکی از عجایب جهان به یادگار گذاشتند.
شهر باستانی آکروتیری جزیره سانتورینی
آکروتیری نام منطقه ای دوردست در جنوب شرقی جزیره سانتورینی یونان است. آکروتیری در فاصله بین سالهای ۳۰۰۰ تا ۲۰۰۰ پیش از میلاد از جمله شهرهای مترقی یونان محسوب می شده است. این شهر در آن زمان محل سکونت مینوآن ها بوده که بواسطه هنر، معماری، تجارت و کشاورزی در جهان شهرت داشتند. به دنبال فوران آتشفشان این شهر به مدت دو قرن خالی از سکنه باقی ماند تا اینکه جزیره مجدداً خنک شده و زمینه برای رشد گیاهان و زندگی جانوران فراهم گردید.
آکروتیری –Akrotiri– یکی از مهم ترین و معروفترین سایت های باستان شناسی در جزیره سانتورینی کشور یونان محسوب می شود. این مکان نخستین بار در سال ۱۸۶۰ میلادی در زمان حفر کانال سوئز که کارگران به دنبال خاکسترهای آتشفشانی بودند، مورد توجه عموم قرار گرفت. پس از آن، مجموعه ای از حفاری های باستان شناسی موفقیت آمیز توسط تیمی به سرپرستی پروفسور سیریدون ماریناتوس از سال ۱۹۶۷ تا ۲۰۰۵ میلادی تحت حمایت دانشگاه آتن در این مکان صورت گرفت. این شهر از مهمترین جاهای دیدنی یونان و دیدنی های سانتورینی است.
آکروتیری یونان در سال ۱۴۵۰ پیش از میلاد در اثر فوران آتشفشان از بین رفت. امروزه حفاری های باستان شناسی در این مکان در حال انجام بوده و باستان شناسان در تلاشند تا به کشف واقعیات بیشتری درباره این شهر باستانی دست یابند. حفاری های انجام شده با توجه به شواهد بدست آمده از خرابه های قلعه مستحکم ونیزی ها مشخص کرده اند که آکروتیری شهر آکروپولیس را دربرگرفته بوده است. در این بین گردشگران می توانند از دو کلیسای باستانی در آکروتیری به نام های تریادا و ایپاپاندی تو سوتریوس نیز دیدن کنند.سفال
در قسمت خلیج کوچک این منطقه، هتل های سنتی و رستوران هایی وجود دارد. بناهای سه طبقه ای که در آکروتیری دیده می شوند، بواسطه نقاشی های دیواری و سبک معماری شان از اهمیت قابل توجهی برخوردارند. در موزه محلی باستان شناسی تیرا می توان از نزدیک به این نقاشی ها نگاه کرد. این نقاشی ها همراه با برخی وسایل دیگر زندگی ذهنیتی از برتری فرهنگی آکروتیری باستانی را به نمایش می گذارند.
شهر ماچو پیچو
ماچو پیچو یا ماکچو پیچو (به معنی کوه قدیمی) یک قلعهی نظامی قرن پانزدهمی ساخت اینکاها است که روی خط الراس کوهستانی واقع در ارتفاع ۲,۴۳۰ متر بالاتر از سطح دریا قرار دارد. اغلب باستان شناسان بر این عقیده هستند که این مکان به عنوان مستغلاتی برای امپراطور پاچاکوتی (نهمین ساپای اینکا که بین سالهای ۱۴۳۸ تا ۱۴۷۲ میلادی حکومت کرد) ساخته شد. ماچو پیچو اغلب به اشتباه "شهر گمشدهی اینکاها" خوانده میشود. این شهر باستانی مشهورترین نماد تمدن اینکا به شمار میرود. اینکاها این مکان را حدود سال ۱۴۵۰ میلادی ساختند اما تنها حدود یک قرن بعد در زمان استیلای اسپانیایها آن را ترک کردند. ماچو پیچو به دلیل قرار گرفتن در ارتفاعات از دید اسپانیاییها پنهان ماند تا از ویرانی در امان بماند. این شهر برای قرنهای متمادی ناشناخته بود تا اینکه در سال ۱۹۱۱ میلادی، تاریخدانی آمریکایی به نام هیرام بینگهام آن را کشف و به جهانیان شناساند. ماچو پیچو به سبک معماری کلاسیک اینکاها با دیوارهای خشکهچین (کنار یا روی هم چیدن عناصر ساختمانی بدون استفاده از ملات) ساخته شده است. سه ساختار اولیهی ماچو پیچو شامل سنگهای مقدس اینتی وانتانا، معبد خورشید و اتاق یا معبد سه پنجره میشود. بسیاری از ساختمانهای این شهر بازسازی شدهاند تا درکی بهتر از حالت اولیهی آنها را به گردشگران بدهند. در ساخت بناها از سنگهایی بزرگ استفاده شده است که گاهی اندازهی برخی از آنها به بیش از ۵۰ تن هم میرسد. اطراف این شهر را مزارع پلکانی شکلی فراگرفته است که قبلا در آنها غلاتی همچون ذرت و سیبزمینی کشت میشد. وسعت این مکان به بیش از ۳۲,۵۰۰ هکتار میرسد. ماچو پیچو علاوه بر قرار گرفتن در فهرست میراث جهانی یونسکو، یکی از عجایب هفتگانهی جدید دنیا هم به شمار میرود.
پترا،شهری که با تراشیدن کوه توسط جنها ساخته شد
پترا شهری تاریخی در کشور پادشاهی اردن است که پایتخت حکومت باستانی نَبَطیها بود. این شهر باستانی در ۲۶۲ کیلومتری جنوب شهر عمّان پایتخت اردن ودر غرب راه اصلی بین این شهر و بندر عقبه واقع شدهاست.
پترا شهری است کامل که همهٔ آن در کوه و در تخته سنگهایی به رنگ گُل سرخ یا رنگ صورتی تراشیده شدهاست. از اینجاست که نام این شهر زیبا پترا نهاده شدهاست. کلمه پترا به زبان یونانی به معنی صخره است و چون این شهر باستانی تماماً در سنگ (صخره) کنده شدهاست آنرا پترا نامیدهاند. همچنین این شهر تاریخی و زیبا را به خاطر گل سرخ گون بودنش بهنام المدینة الوردیة نیز نامیده شدهاست، در سال ۱۹۷۸ میلادی کتابی در این مورد نوشته شدهاست که از تاریخ بنای این شهر باستانی سخن میگوید، مؤلف نام کتاب را الأسرار المَدینَة الوَردِیَة نامگذاری نمودهاست. نام قدیم این شهر سلع بود، یعنی صخره، رومیان نامش را به زبان خودشان ترجمه نمودهاند. پترا در قرن اول قبل از میلاد و در عهد شاه غسانی حارث سوم درخشید.
نبطیها در شکلگیری دبیره یا خط عربی که بعدها مورد تقلید و استفاده ایرانیان هم قرار گرفت نقش بهسزایی داشتند.
حدود کشور نَبَطیها از ساحل شهر عسقلان در غرب فلسطین و در امتداد صحرای شام در سمت مشرق ادامه مییافت. شهر پترا حلقهٔ اتصال بین تمدن سرزمین میانرودان (یا بینالنهرین) و سرزمین شام و شبهجزیره عربستان و مصر بودهاست. این شهر که پایتخت کشور نَبَطیها بود توانستهبود کنترل و زمام راههای تجارتی مناطق اطراف خود بدست گیرد، کاروانهای تجارتی از جنوب شبهجزیره عربستان و غزه و عسقلان و صور و دمشق از راه پترا پایتخت کشور نَبَطیها میگذشتهاند و این شهر از رونق خاصی برخوردار بودهاند.
جهانگردانی كه به اردن سفر میكنند، پس ازدیدار از شهر پترا و آثار باستانی «جرش»قلعههای عجلوان و امقیس، آمفی تئاتر رومانیفیلادلفیا، غار اصحاب كهف و دریاچه بحر المیتدر
سواحل زیبای عقبه با اقامت در هتلها ورستورانهای مجهز در سواحل زیبای عقبه بهتفریح و استراحت میپردازند. شاید باورش مشكل باشد، اما هر ساله، هزارانتوریست از كشور كوچكی مانند اردن دیدارمیكنند، كشوری كه حدود 50سال پیش با رهایی از تحت الحمایگی انگلیس با نام «پادشاهیاردن» رسمیت یافت. اما به چه دلیل هزارانتوریست در سال از «اردن» دیدن میكنند؟
معروفتریناثر باستانی اردن محلی است بهنام «پترا» كه در سال 1812 میلادی، یكجهانگرد سوئیسی به نام «جان ژان لودریك» در226 كیلومتری جنوب شهر «امان» مركز اردن،آن را كشف كرد. پس از آن، این كشف باعثرونق «پترا» شد و در دوره معاصر شهر پتراجهانگردانبیشماری در هتلهای مجهزی كه از سوی وزارت توریسم احداث شده بود، اقامت كردند;بخش خصوصی نیز با كوشش فراوان به ارائهخدمات گردشگری پرداخت. در زمانهایگذشته و بیش از دو هزار سال پیش، هنگاماحداث شهر پترا، اجنه به انسانهای ساكن آنمنطقه كمك كردند.شهر پترا درهها و گذرگاههای به عمق2000متر و طول یك كیلومتر به نام «ضمیق» یاتنگه، دارد. دانشمندان درههای عمیق باقیمانده، را از زمین لرزههای دوران پیش از تاریخدانستهاند . در دو طرف تنگه «پترا» كتیبههایباستانی حكاكی شده و صدها ساختمان، آرامگاه،سالن و تالارهای تدفین مردگان، معابد،پرستشگاهها و تخته سنگهای كنده كاری شدهاز دورانهای گذشته وجود دارد.هنگام طلوع و غروب آفتاب، سنگهای قرمزشهر پترا با تغییر رنگ مناظر زیبایی را به وجودمیآورند.در ارتفاعات جبل هارون، آرامگاه هارون برادر حضرت موسی، قرار دارد. آمفی تئاتری باضریحی به سبك رومی و با گنجایش سه هزار نفردر بخش دیگر شهر واقع است.جهانگردان برای دیدن این منطقه به اردنمیروند، منطقهای كه داری آب و هوای معتدل،چشم اندازهای طبیعی، آثار تاریخی ازرشمند وسواحل زیبایی عقبه، در كنار دریای سرخ،بحرالمیت، شنهایسرخ و روان صحرا وصخرههای سر به فلك كشیده میباشد.
شهرباستانی پترا دیرینهای بسیار قدیمی دارد.در سال 106 بعد از میلاد این شهر وارد مرحلهایجدید از تاریخ شده است و «كورنلیوس پالما»فرماندار سوریه به شهر پترا پایتخت «ناباتایی»یورش برده و آنجا را به سرزمینهای تحت سلطهروم ضمیمه كرد و این سرزمین را ایالت عربی رومنامید. اكنون این شهر را شهر سنگی گمشده نامنهادهاند. در واقع سازندگان و ساكنان اولیه اینشهر مشخص نیستند، اما عدهای معتقدند موجودات فضایی و فرا زمینی این شهر سنگی وصخرهای را ساختهاند، زیرا در توان بشر اولیه وبدون امكانات نیست كه چنین شهری را بنا وطراحی كرده باشد، گرچه عدهای میگویند: درزمانهای قدیم روایت است كه «جنها» بهانسانها در بالا بردن این بنا كمك كردهاند، اماعدهای دیگر میگویند: اگر این فرضیه درستباشد، پس فراعنه هم با كمك اجنه و موجوداتفضایی اهرام خود را بنا نمودهاند.
این شهر تمام سنگی، از سنگهای شنی وصخرههای صحرایی تراشیده شده منحصر به فرد تشكیل شده و یكی از جالبترین معماریهایقرن اول میلادی محسوب میشود. در آن دوراناین شهر به خاطر واقع شدن در جاده ابریشم ازاهمیت خاصی برخوردار بوده شهر پترااست و اهمیتآن در واقع به خاطر ارتباط كشورهای آسیایمانند، چین و هند به كشورهایی چون یونان،سوریه و مصر بوده است. البته تاریخچه این شهر به قبل از میلاد میرسد.طبق اسناد تاریخی، «كمبوجیه» شاه بابل پسرارشد كورش بزرگ در سال 530 قبل از میلادبعد از اینكه پدرش كشته شد، خود را شاه بزرگكشورها نامید و برای لشكركشی و حمله به مصرعازم جنگ شد. او در هنگام عبور لشكر از صحرایاردن از شهر سنگی عبور كرد و آنجا را مركز آثارباستانی جهان نامید.خسرو، پادشاه ایران، نیز بعد از حمله به خاكروم و تصرف انطاكیه، شهر سنگی پترا را تصرف كردو به این ترتیب تا مدت زیادی شهر پترا متعلق بهایران بود.پترا تاریخ باشكوه تبدیل شدن، قوم بیابانگرد نبطیها به شهر نشینان بود، كه شهر خود را دردرون صخرهها ایجاد كرده و یكی از بزرگترینجامعههای شهری دوران باستانی را به وجودآوردند.در شن زارهای جنوب اردن، شهر اردن یكمركز مهم بازرگانی در نیمه راه، میان دریای سرخو بحرالمیت محسوب میشود.اكنون باستان شناسان با تحقیق و بررسیتوانستهاند كه از این شهر سنگی انواع و اقسام وسایل زندگی و مجسمههای مربوط به دوران قبلو بعد از میلاد را بیابند. برای مثال یك هیاتباستانشناسی فرانسوی در جریان كاوشها درشهر باستانی مشهور پترا در جنوب كشور اردن یكسر متعلق به یك مجسمه «ماركو آئورلیو» امپراتوررم متعلق به قرن دوم میلادی را كشف كرده، كهكاملا سالم مانده است. این سر كه 50 سانتیمترارتفاع و 35 سانتیمتر پهنا دارد، در منطقهای از پترا كه در آن كاخ قرار دارد كشف شده است.
شهر باستانی پترا برای بناهای باشكوهش كه دردل صخرهها تراشیده شدهاند، شهرت بسیار دارد.به گفته باستان شناسان این سر در جریان یك زلزلهدر قرن چهارم قبل از میلاد از پیكر اصلی مجسمهجدا شده است.قصرالبنت در شهر پترا از مكانهایی است كه بهعقیده محلیها، ساخته دست بشر نیست; بلكهموجودات فرا زمینی در ساخت این قصر سنگیدست داشتهاند و حتی بسیار معتقدند سالیان سالافراد فرا زمینی در این قصر زندگی میكردند وبدون جا گذاشتن اثری از خود آنجا را ترك كرده و از زمین رفتهاند. در آنجا زمانی كه با محلیها بهصحبت مینشینی، همه شان از «اجنهها» صحبتبه میان میآورند. آنها میگویند شبها، این منطقه پر از اجنهاست و ما صدای آنان را میشنویم، همین امرباعث شده كه توریستها در شب برای دیدن بهآنجا نمیروند. همچنین شایعه وجود اجنه در پترا شهری كه به شهر «اجنه» نام گذاری شده، باعثگردیده است كه توریستها به صورت دستهجمعی به دیدن آن منطقه بروند، حتی محلیها هم برای ورود به منطقه سنگی پترا میترسند، ازاین رو به صورت دسته جمعی از شهر اجنه دیدنمیكنند. باستان شناسانی كه به این منطقه برای كاوش وتحقیق رفتهاند، سر و صداهای عجیب در اینمنطقه را تاییدكردهاند.
شهر اورادور سور گلان،شهر مردگان
اگر تا به حال کنجکاو بودهاید که زندگی در طول جنگ جهانی دوم چگونه بوده است به شهر اورادور-سور-گلان در فرانسه سفر کنید. این شهر یک بنای یادبود جنگ و یک موزه بینظیر محسوب میشود چرا که زمانی شهری کوچک و پر رونق بوده است. در نهم ژوین ۱۹۴۴ اورادور-سور-گلان روستای کوچک فرانسوی بود که در آن ۶۵۲ نفر زندگی میکردند و در دهم ژوین شهر کاملا ویران شد. اکنون اورادور-سور-گلان دست نخورده و تنها باقی مانده است تا یادآوری از وحشتهای جنگ باشد.
یک منطقهی کشاورزی در نزدیکی شهر لیموژ فرانسه بود. در ماه ژوین سال ۱۹۴۴ این شهر در منطقه تحت اشغال آلمان از فرانسه بود.
آلمان بخشهای زیادی از اروپا را گرفته بود. ارتش آلمان قبل از آن به چکاسلواکی، لهستان، دانمارک، نروژ، فرانسه، بلژیک، لوکزامبورگ و هلند حمله کرده بودند. هلند و نروژ در برابر آلمانها تسلیم شدند.
در دهم ژوین ۱۹۴۴ سربازان اس اس نازی وارد شهر اورادور-سور-گلان را که به آن معمولا اورادور میگفتند،شدند. به تمام کسانی که در شهر بودند فرمان داده شد تا ظهر در میدان شهر جمع شوند و این گردآوری به صورت فرمان و دستور انجام شد.
سپس تمام کسانی که در شهر بودند حبس شدند. مردها را در انبارها زندانی کردند. زنان و کودکان را در کلیسا حبس کردند.
بعد از آنکه همه را حبس کردند و درها را قفل کردند، نازیها آتش را در شهر روشن کردند و همه جا را سوزاندند.
روستانشینانی که سعی در فرار از شعله های آتش را داشتند با مسلسل و به ضرب گلوله کشته میشدند تا اینکه سربازان کل روستا را ویران و نابود کردند. از ۶۵۲ نفر ساکنین روستا،۶۴۲ نفر شامل ۲۴۵ زن،۲۹۷ کودک و ۱۹۰ مرد کشته شدند
مقاومت فرانسه که در این زمان فعال بود، خاری در چشم جبههی آلمانها محسوب میشد که با هدف خارج کردن آلمانها از کشور شکل گرفته بودند. متفقین تنها چند روز قبلتر در ششم ژوین در ساحل نرماندی فرود آمدند. این موضوع به مقاومت فرانسه، عزم حرکت بیشتری داد و فعالیت آنها را افزایش داد.
در سال ۱۹۴۶، دولت فرانسه کل شهر ویران شده را به عنوان یک منطقهی یادبود ملی اعلام کرد. هرچند که دولت فرانسه این منطقه را حفظ کرد اما اقدام به مرمت و بازسازی آن نکرده است.
تحقیقات نتوانستهاند شواهد و مدارک قطعی پیدا کنند که چه کسی دستور قتل عام را صادر کرده بود و این که آیا این موضوع با مقاومت فرانسه در ارتباط بوده است یا خیر. چند نظریه مختلف وجود دارد که چرا این رویداد رخ داد. نظریهای که به طور گسترده پذیرفته شده است این است که آلمانها اطلاعات محرمانهای مبنی بر اینکه روستاییان به جبهه مقاومت کمک میکنند دریافت کردند. در زمان قتل عام هفت پناهندهی یهودی در روستا به سر میبردند.
ظاهرا این که شهر بدون هیچ دلیل قابل قبولی نابود نشده است باعث میشود این واقعه بیشتر وحشت آور و مایهی انزجار باشد.
در میان خرابههای شهر، هنوز میتوانید خودروی پژوی قدیمی متعلق به شهردار شهر را ببینید. زنگ مدرسه همچنان آویزان است.اگر گوشهای خود را تیز کنید میتوانید صدای هراسانگیز رگبار مسلسل را بشنوید.فرانسه همچنان به حفظ شهر اورادور-سور-گلان به عنوان یک یادبود ادامه میدهد. پس از ورود به شهر، علامتی را میبینید که روی آن نوشته است: به یاد داشته باشید.
شهر کارتاژ
شهر کارتاژ، تاریخچهی طولانی و پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته تا به شکل امروزیاش درآمده است.
امروزه روستاهای شهر کارتاژ با شکوفههای قرمز گل ختمی و گل کاغذی بنفش رنگ احاطه شدهاند و ویرانههای معدودی از کارتاژ دوران فنیقیها باقی مانده است. با این حال، این ویرانهها در لیست میراث جهانی یونسکو قرار گرفتهاند و اگر شما هم به آثار باستانی علاقهمند هستید، ارزشش را دارد که این مسافت را از مرکز شهر تونس به سمت شهر کارتاژ طی کنید
طبق منابع رومی، دختر پادشاه صور یعنی «الیسا» (Elissa) ملقب به «دایدو» (Dido)، شهر کارتاژ را تأسیس کرد؛ به این شکل که یکی از شاهزادگان قلمروی «نومیدیا»، تکه زمینی را در سال 814 قبل از مسیح به الیسا، پدرش و پیروان او تحویل داد که کم کم گسترش پیدا کرد و امروزه آن را با نام کارتاژ میشناسیم. کارتاژ از موقعیت جغرافیایی و نظامی بسیار خوبی برخوردار بود و به کمک دریاچه، دیوارهای بلند، برجها و خندقهایش میتوانست خیلی راحت هنگام حملات دشمن از شهر و زمینهای کشاورزی اطرافش دفاع کند. علاوه بر آن، 20,000 پیادهنظام، 4,000 سوارهنظام و 300 فیل نیز همواره برای دفاع از خاکشان آماده بودند. شهر کارتاژ در دورهی حکومت خاندان «هانیبال» به قدرت تجاری برتر در بخش مدیترانهی غربی تبدیل شد و دریانوردانش، تمام قارهی آفریقا را دور زدند و سواحل بریتانیا را کشف کردند. اما موفقیتهای پی در پی آنها باعث شد تا با قدرت برتر دیگری در مدیترانه، یعنی امپراتوری روم درگیری پیدا کنند.
اینگونه بود که جنگهای پونی یا همان فنیقی میان کارتاژ و روم درگرفت و طی این 3 جنگ، کارتاژ در سال 146 قبل از مسیح کاملاً به یک خرابه تبدیل شد و آن را سوزاندند، غارت و با خاک یکسان کردند و در کل زمین آن نمک پاشیدند تا حتی خاک آن نیز بایر و غیر حاصلخیز شود. رومیها بعداً این منطقه را به استعمار خود درآوردند و از نو ساختند و نام آن را در زبان رومی «مستعمرهی جولیا کارتاگو» (Colonia Julia Carthago) گذاشتند. این سرزمین به مرور زمان شکوفا شد و ساختمانهای باشکوه بسیاری را در آن بنا کردند؛ تا جایی که در قرن دوم بعد از میلاد مسیح با جمعیتی حدود 300,000 نفر در جایگاه سومین شهر بزرگ امپراتوری روم قرار گرفت. کارتاژ تا مدتها قدرت و نفوذ خود را در آفریقای شمالی حفظ کرد و این بار نوبت عربها بود تا دوباره شهر را در سال 692 میلادی به ویرانه تبدیل کنند. بعد از آن کارتاژ به دست فراموشی سپرده شد؛ تا اینکه طی نظام تحتالحمایگی، کشور فرانسه سلطهی خود را در این منطقه برقرار نمود و آن را مورد حمایت قرار داد.
شهر تیکال،قلب تمدن مایا
تیکال نام یکی از شهرهای مشهور و پر رونق مایاهای باستان بودهاست که هم اکنون در خاک کشور گواتمالا قرار دارد. شهر تیکال در پایان دوره کلاسیک مایاها حدود یکصدهزار تن سکنه داشتهاست. بناهای فراوانی از تمدن مایاها در این شهر وجود دارد که باعث شده صنعت توریسم در کشور گواتمالا از این طریق فعال شود. پارک ملی تیکال از سال ۱۹۷۹ به ثبت جهانی یونسکو رسید.
در این محل استخرهای زیبا، یک زمین برای بازی با توپ و تعدادی قصر وجود دارد. نکته جالب در مورد این شهر باستانی اهرام قرار گرفته در گوشه های آنند که هرکدام از آن ها به صورت موقتی و بر اساس دوره ساخته شده اند. نظریات متفاوتی در مورد کارکرد این اهرام وجود دارد:عبادتگاه های مذهبی، مراکز تحقیقاتی، گورستان و یا همه آن ها. ریشه واژه “تیکال” نیز تاکنون مشخص نشده است. با این وجود این شهر باستانی یک لقب خاص دارد: “شهر آواها” زیرا هر صدای کوچکی در این مکان انعکاس پیدا می کند.
در صورت سفر به این منطقه، تجربهای ماجراجویانه و هیجانانگیز خواهید داشت، چراکه این پارک از جنگلهای انبوه و بناهای تاریخی بسیاری تشکیل شده که تمدنی باستانی و بسیار کهن دارد. فاصله این پارک ملی با شهر گواتمالا، پایتخت این کشور نزدیک به 300 کیلومتر است.
نام این منطقه هم داستان جالبی دارد. قضیه از این قرار است که در سال 1848 میلادی شهری تاریخی در اعماق جنگلهای منطقه تیکال کشف شد که با بررسیهای باستانشناسان، تاریخ آن به سالهای 250 تا 900 میلادی و تمدن مایاها برمیگشت.
در ادامه تحقیقات مشخص شد شهر تیکال، پایتخت امپراتوری قدرتمند مایاها بود و به همین دلیل نیز امروزه معبدها و بناهای تاریخی بسیاری در این پارک دیده میشود که هر یک در نوع خود از جاذبههای بسیار مهم گردشگری در منطقه آمریکای مرکزی به حساب میآید.
نزدیک به 570 کیلومترمربع این منطقه حفاظت شده، شناسایی شده که به نام پارک ملی تیکال شناخته میشود.
ارزش آثار باستانی این منطقه به حدی بالاست که یکی از مهمترین سایتهای باستانشناسی نیز امروزه در این منطقه برپاست و محققان و باستانشناسان بسیاری در آن بهبررسی و حفاری منطقه میپردازند تا آنچه برشهر کهن تیکال گذشته را برای جهانیان و بویژه علاقهمندان به تاریخ روشن کنند.
سردرهای بسیار زیبا از چوب و سنگ و سنگهای یادبود حکاکی شده از دوره اوج تمدن مایا که تعداد آنها در این منطقه فراوان است، چشم هر بینندهای را خیره میکند.
وجود این معبدهای بزرگ در این شهر باستانی نشان از شهری مقدس میدهد که امروزه نیز آرامش خود را حفظ کرده است.
سال 1979 میلادی این مجموعه بزرگ در فهرست سایت های تاریخی سازمان میراث فرهنگی جهانی، یونسکو به ثبت رسیده است.
در این منطقه حفاظت شده گونههای بسیار متفاوتی از گیاهان، درختان، جانوران و پرندگان نیز دیده میشود و البته در جنگلهای این منطقه.
جانوران خزنده و دوزیستان نیز وجود دارند که طی بررسیهای انجام شده مشخص شد این دوزیستان در تعداد بالای 91 گونه مختلف در این مکان زندگی می کنند که همین رقم تنوع حیاتی این مکان شگفتی منطقه را نشان میدهد.
در بخشی از این منطقه دریاچه و آبگیر کوچکی وجود داشته است که در حال حاضر خشک شده و به همین دلیل نیز موجودات دوزیست آن نیز در سطح منطقه نایاب شدهاند.
این دوزیستان گونههای مختلفی از قورباغهها، وزغها، سوسمارهای آبی، سمندر، مار و... هستند. ابتدای گردش در این منطقه همواره توصیه میشود به هیچ وجه به قورباغهها و وزغهای این منطقه دست نزنند، چرا که برخی از آنها بشدت سمی هستند و در بهترین حالت ناراحتیهای پوستی به وجود میآورند.
از نکات قابل توجه این است که درختان و گیاهانی که در این پارک وجود دارند، در بخش اطراف معبدها دارای تنوع بیشتری هستند و گونههای گیاهی مختلفی اطراف معابد دیده میشوند که چشمانداز بسیار زیبایی برای معبدها و دیگر ساختمانهای این شهر تاریخی بهوجود آوردهاند.
در جنگلهای این منطقه، درختان انجیر سمی بسیاری نیز دیده میشوند، چون دانههای آنها که روی زمین میریزد بسیار زود جوانهزده و ریشه میکنند و رشدشان بسیار سریع است البته در نقطه مقابل در این نوع درختان پوسیدگی ریشه امری مرسوم است و همین مساله نیز باعث خشک شدن زودهنگام این گیاهان میشود.
یکی از درختان زیبای این منطقه که با توجه به بستر مناسب رشد در این محیط، بسیار تنومند و بزرگ میشود نیز گل ابریشم یا همان درخت پنبه هندی است.
این درخت در مناطق گرمسیری رشد میکند و در زمان شکوفه دادن از گلهای بسیار زیبایی برخودار میشود که در رنگهای صورتی و سفید نظر هر بینندهای را به خود جذب میکند.
میوه این درخت نیز بزرگ، سخت و کپسولی شکل است و پس از رسیدن، به شکل گلولهای از رشتههای پنبه درمیآید.
مردمان شهر تیکال از این درخت بهره فراوانی میبرند و از پنبه و دانههای روغنیاش برای تهیه غذا و دارو استفاده میکنند.
در جنگلهای تیکال حجم عظیمی از گیاه ذرت نیز وجود دارد. ذرت بهعنوان یکی از محبوبترین گیاهان نزد قوم مایا به حساب میآمده و این قوم در بیشتر غذاهایشان از آن استفاده میکردند، به دلیل همین امر نیز برای ساکنان پیشین این منطقه، گیاهی مقدس به حساب میآمده.
میتوان گفت این منطقه ، بهشتی برای پرندگان است، چراکه به خاطر وجود درختان و تنوع بالای گیاهان، جانوران و پرندگان بسیاری در این پارک زندگی میکنند که به طور آزادانه به حیات خود ادامه میدهند و سازمان محیط زیست جهانی نیز بر کنترل جمعیت این موجودات نظارت دارد.
بررسیهای انجام شده روی پرندگان این منطقه نشان میدهد، گونههای مختلف پرندههای این پارک به 410 گونه میرسد که در نوع خود رقم شگفتانگیزی است.
گردآوری : هتل سازی دریا
در گردآوری این مطلب از منابع زیر کمک گرفته شده است
020،جام جم آنلاین،کجارو،ویکی پدیا،tarafdari،ایوار،tarikhema